ماجرای من و کلاس نویسندگی
به نام خدا
ماجرای من و کلاس نویسندگی
بنده کلثوم مقدس هستم؛ دانش آموخته سطح دو و همکار پژوهش مدرسه علمیه حضرت فاطمه الزهراء سلام الله علیها آمل.
همکار پژوهش هستم اما به لطف و اعتماد مدیر محترم مدرسه، بعضی از فعالیت های فرهنگی مدرسه هم برعهده من هست مثل مدیریت وبلاگ مدرسه، تهیه و آماده سازی اخبار مدرسه و ارسال خبرها به مدیریت استان و بسیج طلاب و درج در وبلاگ، گاهی اوقات هم کمک به همکار فرهنگی مدرسه جهت برگزاری مناسبت های مختلف.
به همین خاطر، هروقت نامه ای دریافت می شود در خصوص رایانه و فضای مجازی و دوره های مربوط به آن، معمولا اولین نفری که ذهن مدیر و کادر مدرسه می رسد، من هستم.
وقتی نامه تبلیغ نوین آمد که یک نفر را برای شرکت در دوره باید معرفی می کردند، به من پیشنهاد دادند و از آن جایی که خودم هم علاقه دارم اطلاعاتم را در زمینه فضای مجازی افزایش دهم، قبول کردم.
دوره تبلیغ نوین استاد باقری، واقعا عالی بود و چیزهای زیادی از ایشان یاد گرفتیم. خدا خیرشان دهد.
پس از آن وقتی دوباره نامه زدند که برای ادامه دوره یا باید فتوشاپ را انتخاب کنید یا نویسندگی را، راستش را بخواهید خودم خیلی علاقه داشتم که فتوشاپ را یاد بگیرم و مدتی به دنبال فرصت مناسب بودم. با خودم گفتم حالا که این فرصت پیش آمده، بهتر است فتوشاپ را شرکت کنم، نویسندگی خیلی ضرورت ندارد!
تاریخ ثبت نام کلاس فتوشاپ جلوتر بود و من روی تابلوی اتاقم زمان ثبت نام را یادداشت کردم تا مثلا یادم نرود اما یادم رفت!
اما به لطف خدا معاونت فرهنگی استان با من تماس گرفتند و گفتند که امروز زمان ثبت نام است و شما می خواهید کدام کلاس را شرکت کنید؟ گفتم به فتوشاپ بیشتر علاقه دارم و معاون محترم استان خودش برایم ثبت نام را انجام داد.
بعد از چند روز دوباره همین معاون فرهنگی استان تماس گرفتند و گفتند در کلاس نویسندگی هم شما را ثبت نام بکنم؟ پرسیدم مگر می شود هردو کلاس را شرکت کرد؟ گفتند بله، می شود و این بار نیز ایشان خودشان برای کلاس نویسندگی هم اسمم را نوشتند.
کلاس فتوشاپ شروع شد. سیستم کامپیوتر منزل ما مشکل داشت و من چند جلسه با گوشی، در کلاس شرکت کردم. راستش را بخواهید بعضی چیزها را هم خوب متوجه نمی شدم چون با گوشی خیلی سخت بود همه قسمت ها و نوشته های برنامه فتوشاپ را متوجه بشوم. به همین دلیل بود که تصمیم گرفتم علی رغم علاقه ام، دیگر کلاس را ادامه ندهم.
یک نکته ای را داخل پرانتز بگویم؛ آن زمانی که برخلاف قوانین دوره، توانستم در هردو کلاس ثبت نام کنم، با خودم گفتم اصلا همین چیزی امکان نداشت که کسی هر دو را ثبت نام کند پس حتما حکمتی بوده و خدا خواسته که من هم فتوشاپ و هم نویسندگی را یاد بگیرم!
خوب چاره ای نداشتم که فتوشاپ را رها کنم اما چندبار به کلاس سر زدم و کارتابل خودم را می دیدم که زمان حضور در بقیه جلسات برایم صفر رد شده، کمی ناراحت هم شدم. در گروه کوثر نت، از استاد یگانه؛ استاد دوره فتوشاپ تشکر و عذرخواهی کردم و علت عدم حضور در کلاس را برایشان توضیح دادم. امیدوارم که بنده را عفو بفرمایند.
اما به لطف خدا در کلاس نویسندگی حضور پیدا کردم؛ آن هم در محضر اساتید بزرگواری هم چون استاد بذرافشان که دو جلسه با ایشان کلاس برگزار شد و در نهایت استاد محترم آقای هادی منش.
راستش را بخواهید کمی ذوق نوشتن در من وجود داشت. برای همین خیلی برای خودم سخت نمی دیدم که در کلاس نویسندگی شرکت کنم. اما با راهنمایی های کارگشا و خیلی عالی استاد هادی منش، تازه داشتم می فهمیدم نویسندگی چیست و بیشتر علاقه مند شدم.
البته قابل ذکر است یک مجموعه کتاب سبک زندگی چهارده معصوم علیهم السلام از استاد داشتم و گاهی اوقات از آن استفاده می کردم اما پس از حضور در کلاس نویسندگی، یک روز وقتی به آن مراجعه کردم و اسم استاد هادی منش را دیدم، هم یک حس تعجب به من دست داد و هم برایم جالب بود که من از آثار ایشان استفاده می کردم ولی تا کنون دقت نکرده بودم!
حالا با این که به فرموده استاد تازه در ابتدای راه هستیم و باید خیلی تمرین کنم تا مثلا بشوم نویسنده! به خودم جرات دادم و تصمیم گرفتم برای ایام تابستان، کلاس مقاله نویسی همراه با نویسندگی را برای طلاب مدرسه برگزار نمایم.
در حال حاضر حدود ۳۰ نفر ثبت نام کرده اند. امیدوارم که بتوانم تا حدی این مسئولیت خطیر را به انجام رسانم تا هم شرمنده طلاب عزیز نباشم و هم به قول استاد، بتوانم کمی از وظیفه ام در این راه را انجام داده باشم.
ان شاء الله با عنایت خداوند و البته راهنمایی های استاد محترم از این مسئولیت سربلند بیرون بیایم و نکته آخر این که استاد بزرگوار، ما را تشنه، لب دریا رها نفرمایید. حتما دوره تکمیلی کلاس را برایمان برگزار نمایید تا با توان بیشتری این مسیر را ادامه دهیم…
این هم از ماجرای نویسنده شدن ما
۲۴ خرداد ۹۷. ساعت ۵.۳۰. آخرین روز ماه مبارک رمضان